جدول جو
جدول جو

معنی درغ دروغ - جستجوی لغت در جدول جو

درغ دروغ
صدای تگرگ و رگبار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ دِ رَو / رُو)
داغ درفش. داغی که با درفش بر اندام پدید آرند. درفش داغ. دروش داغ. داغی که برای امتیاز چهارپایان و ستوران بر اندام آنان پدید آرند بوسیلۀ درفش گداخته به آتش:
بموسمی که ستوران دروش داغ کنند
ستوروار بر اعدا نهاد داغ دروش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
دروغ پرداز دروغگو کذاب، پراز دروغ پر از کذب. (چهارم بیامد بدرگاه شاه زبان پر دروغ و روان پر گناه) (فردوسی. لغ) یا پر دروغ بودن، دروغ پرداز بودن دروغگو بودن کذاب بودن: (یکی آنکه داور بود پر دروغ - بگیرد بر مرد دانش فروغ) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
به دروغ، دروغین
فرهنگ گویش مازندرانی
به دروغ، دروغین
فرهنگ گویش مازندرانی